ابتدا با رجوع به یک تحقیق معتبر ، کار عبدالسلام اجمد الراغب ، نکاتی مقدماتی را در باره تصویر در قرآن تکرار و گوشزد می کنم.
۱_خداوند در اهدای کرامت ذاتی به انسان و تکریم او فرایندی را شرح می دهد که از خلق شزوع می شود و با تغییر نام خالق به باریُ مرحله تکاملی نویی را طرح می نماید و آن فرق خلق در عالم ذرّ و پدید آوردن است و صورت بخشیدن در زهدان صورت میگیرد و آن با دمیدن روح قرین است و در نتیجه در امر صورناگم هم با صورت گری ظاهری و هم صورت آفرینی باطنی موجه می شویم و تصویر انسان چنین با تکریم انسان و بخشیدن روح و عقل مربوط است . این شالوده تصویرگری به نتیجه زیبایی شناسی در هنر مرتبط می شود خصوصا در شعر و سینما بروز می یابد ،بدین سان که ما دعوت می شویم به صورت بیرونی و صورت درونی و لایه های درونی ی هم انسان و هم اثر هنری دقت کنیم . و از آفرینش انسان و (در اصل و تعمیق آفرینش انسان به آفرینش اولی یعنی محمد و انوار مقدس چهاردگانه ی عترت می رسیم که در جامعه کبیره فرمود اجساد شما در احساد و ارواح شما در ارواح و....است در حالی که این ظهور در همگان در بردادنده باطن عصمت ذاتی شماست که فقط شما از آنکبرخوردارید .و مطهرین بشمار می آیید و بقبه متطهرین هستند .)و قرآن تبعیت نماییم که هر دو ظاهری دارند و سپس از صورناکم سخن و صورت بخشی صحبت می نماید . و جایی هم از فرابند عمل خالق و باری ُ و مصوّر حرف نمی رند بلکه از خلقناکم ثم صورناکم ( اعراف ۱۱) آفرینش انسان رادصورتبندی می کند . تصویر انسان که به معنی امر شکل بخشی است با کرامت بخشیدن به او وحدت درونی دارد . و کرامت انسان در جهان شهاده با ونیده سون روح در چهار ماهگی در جنین مرتبط است و در آفرینش اولی هم با امر و رخداد پس از خلق اول و جسم و خلقت حیوانی او رخ می دهد .. در حقیقت در ابنجا ما شاهد نمایز نگاه قرآن با برداشت متافیزیکی در فلسفه یونان باستان در باره شکل و محتوا هستیم. ما با جدایی هبولی و صورت مواجه نمی شویم ابنجا ماده وجودی انسان ، کرامتاست ، این صورت آدمیت خود فرمی برای محتوا است و محتوای این فرم، انسان مکرم بوسیله خداست .مفهوم تصویر در اینجا ، یعنی تصویر انسان در قران ، مفهومی بسیار و بس گسترده است .و با معنای تنگ بلاغی تفاوت دارد . و الگوی آفرینش هنر ناب ایت و لایه مند است و حاتمی کیا اگر به قرآن متوسل می سد و در آن غور می کرد ، موسای سینمایی و تصویر فیلمیک موسی ع او صورت و باطن دیگری می یافت و صورت متعالی آفربنش در صور فیلمش دمیده می شد و فیلم چنین بی جان و روح نمی بود .
☆☆☆☆☆
کلاماستعاری در آیات و در داستان موسی و نیز وجه نمادین معجزه ی عصا و ید بیضاء و....،جلوه ای از این صورت بندی ظاهر و باطن است که می توانست به کار آفرینش لایه مند و عمیق فیلم بیاید ..
اجازه دهید بحث قرآنی جدا ناپذیری فرم محتوا و محتوای فرم را در قرآن حکیم ادامه دهبم و ثمرات آن را برای صورت بندی قصص قرآنی و قصه حضرت موسی و بهره از بواطن این قصه در صورت ظاهری روایت آن را و تولید اثری عالی هنری و سینمایی در صورت کاربرد ضایع نشده ی دریای معارف و ساختار قرآنی داستان موسای قران در فیلم موسای حاتمی کیا را ادامه دهیم .
☆☆☆☆☆
بیایید ببینیم فیلم موسی کلیم الله ، چگونه می توانست با ایمان به قابلیت معجزه هدایتگر قرآن ، باتفکر و تدبر در باره زیبایی شناسی محتوای کلیم الله و نیز مدد از الهامات قرآنی در فهم نو و عمیق ، فبلمش را بدل به اثری بکتا کند .
برای بک نگرش دنیوی صرف انبوه تماشاگر معیار خوبی و بدی است ، فرقان عظیم هرگز این نقیاس را در فهم دریتی و نادرستی عملی برسمیت نشناخته بلکه بر عکس اکثربت را اغلب گرفتار ادراک سطح و دنیایی دانسته است .اینهمه کمدی های مصداق لهو و لعب منکر مروج فساد با فروش تصور ناپذیر مببن حقیقت نگاه قرآن است . و اینهمه آثار پورنو با بالاتربن مخاطب تاییدگر صحت داوری قرآن است و اینهمه فبلم های گوش به فرمان سویه ی اربابان متفرعن جهان که بنام آثار اجتماعی تفسیری کژمژ ار خدا ایمان ، خرد جامعه اخلاق سنت ، وحی ، عالم غیب ، دنیا ، مدرنیته خانواده ، فروپاشی ، جهانی سازی ، براندازی ، وحشیگری عیان سرمایه درنده ، امر مدرن ، زن ، مرد ، وطن ، استثمار ، طبقات ، فقر ، استبداد ، قدرن ، غرب، سلطه ، مقاومت ، و....ارائه می دهند باز افشاگر فریبکاری نگاه پرده پوش و حق گریزند . آنها به غلط ، نگرش استقلال طلبانه را مدافع ، استبداد ، ستم بر زنان ، نظام کهنه پدرسالاری بیرحم و ضد پیشرفت و ضد آرادی و ...
معرفی می کنند و ببن انتقاد بمثابه سلاح تحریف و نقد سیاهی هاو تعدی های سیاسی و اقتصادی و قضایی و فرهنگی به قصد اصلاح و ساختن یکجامعه سالم فرقی قائل نیستند و ابزار وانموده های نظام وحشی قدرت شیطانی و فرعونی شده نقش خدمتگراری بی مزد و مواجب را در پیشپز طرح غارت و ذلت و پست کردن ایران ایفا می کنند و مردم را به حماقت و کوری و کری در باره واقعیت نظامجهانی و اهدافش در ایران فرا می خوانند .
پس این که موسی کلیم الله فروش کرده ( به نسبت مخارجش واقعا خوب فروخته؟) اولا دلیلی بر خوب بودن محتوا و ساختار فیلم نیست و ثانیا دلیلی بر استفاده درست از قرآن در درک ساخت و عمق معنای داستان موسی ع نیست و ثالتا دلیلی بر از کف دادن امکانات وسیع بیان هنری ژرفاکاو تیست .
می خواهم نشان دهم حاتمی کیا چه امکان هایی را در این عرصه و استتیک قرآنی روایت ماجرای این پیامبر اولوالعزم از دست داده و در روایت بصری به چه نکات ژرف بی توجه بوده است .
☆☆☆☆
نکاتی که راغب می گوید در سینما چه معنایی دارد:
۱_تصویر در قرآن تصویری هدفمند و حامل نگرشی اسلامی به زندگی ، هستی و انسان است .
بدیهی است در اینجا منظور گزارش سطح زندگی و فیزیک هستی و انسان نیست .معلوم است که حانمی کیا ناکزیر بود مثل هر کارگردانی از فیزیک اشیاء شروع کند و تصویر با محسوسات و بیان عکسی اشیا و رفتارها کار دارد . دیگر ان که هر نما بلکه حرکت و سکون و نمایش هر شئ در یک نما و در یک میزانسن خواه ناخواه هدفی دارد و قرآن به تذکر بیهوده و مبرهن اقدام نمی کند . هنرمند آشنا با تصویر قرآنی می داند مقصود نگرش باطنی و هدف درونی یک عکس و یک قاب در یک فیلم بنا با نگاه اسلام به آن شئ و رفتار مقصود است . در قرآن وقتی تصویر از پیری قرار است ارائه شود از تصویر آتش گرفتن راُس یعنی سر لستفاده می شود . نمی گوید من پیر شدم پروروگارا استخوانم سست و سر شعله ور شد . فرقش چیست؟فرق تصویر سری که دز گذر عمر آتش گرفته در یک ایماژ چند معنای ژرف را به ما انتقال می دهد ، فضای حسی و عاطفی این تصویر با تفکر انسان شناسی بزرگی در آمیخته است . آتش گرفتن با خود سوز و دردمندی دارد و بیان عمری است که دردنیا با درد و سوز فراق در ونیا و رنجهای هبوط در رمین و.... طی شد . و نتیجه آتش گرفتن خاکستر است و دو ایده ناب بصری دیگر را در ما از ادراکچگونگی طی شدن عمر زنده می کند ، خاکستر شدن جوانی و سفیدی گیسوان در پیری. از سوی دیگر این یک تصویر غافلگیر کننده و آشنا زداست . عموما تصویر همگانی از سقیدی مو در پیری برف است . اما آیه غافلگیرانه از تصویر بدیع آتش و معکوس عادت همگانی سود جسته و مناسلات مستحکمی برای این تصویر غیر مترقبه و ریشه اش در وصف معنای عمری است که سفیدی مویش در کشمکش و سوختن و ساختن سپری شده است ....
خوب حاتمی کیا می تواند لنشیند و حساب کند چقدر برای هر نما و حکمت خلاقانه فرم بصری اش وقت کذاشته تا نما چون زبان تصویری قرآن غنی و حکمت آموز و دارای لایه های معنوی و هدفمند و متطبق با هستی شناسی قرآنی باشد ؟ نه فقط حافظ بلکه حتی مططفی عقاد برای فیلم عامه پسندش، محمد رسول الله و عمر مختار بسیار از این عناصر تصویری به معنای وسیع قرآنی و نه صرفا بلاغی سود جسته است . از تعیین زوایای دوربین تا معنای واکنش های چشم و غیره .... ولی ما بیش از چند نمای دارای این قدرت لایه مندی تصویری در فیلم موسی کلیم الله نمی یابیم و بر عکس دخالت های مخالف تصویر معنادار قرآن حکیم را شاهدیم ، مانند کنار گذاشتن مصرحات آیات ، چون صندوق حامل نوزاد بر نیل و عوض کردن صندوق با فکر کودکانه آن کشتی من درآوردی که قراراست سفینه نجات موسی باشد و تخیلی کوتاه است .
۲_ تصویر هنری در قرآن به ساختن انسان از نظر فکری - عقلی ، احساسی ، و رفتار "توجه دارد . ولی تنوع و فراوانی و گوناگونی کارکردهای ان برای تحقق این غرض دینی در استفاده از تصویر به وجه عالی و نیکو است . پس حاتمی کیا در سینما که اساسا فیزیک تصویر پایه ساختار روایت فیلمیک را نی سازد باید به کاربرد متافیزیک تصویر و لایه باطنی معناپرداری بصری دقت می کرد . اینهاست که شاهکار می سازد . ابن هاست کهدشور خلق و مصور کردن و خداگونه آفریدن اثر هنری راونشان می دهد و کار را ماندگار می کند . ما که حافظ و فردوسی و مولانا و یعدی داریم حق نداریم در تصویر یا ی با معرفت اسلامی چنین لاابالی و سرسری کار کنیم .این دقت های بصری حتی در اخراجی ها و رسوایی ها ، ده برابر فیلم پرشکوه و پر هزینه و سرشار از جلوه های ویژه موسی کلبم الله رعایت شده است.
3_ حاتمی کیا اگر بر هدایت قرآنی پای می فشرد متوجه می شد ، کلام و قصه گویی خداوند به معنای تصویر توسع می دهد و مارا از برداست محدود از تصویر باز می دارد . او می توانست با این وسعت دید به تصویر در روایت داستان موسی بنگرد .
کارکرد تصویر هنری در قرآن کریم ، ما را با نمونه های فراوانی از این درک گسترده از تصویر مواجه می نماید :
" در داستان موسی ،قصص ۲۲ به بعد آمده :
چون به سوی مدین رو نهاد ، گفت "امید است پروردگارم مرا به راه راست هدایت کند " و چون به آب مدین رسید ، گروهی از مردم را بر آن یافت آب می دادند ( دام هاشانرا ) و پشت سرشان دو زن را یافت که دور می کردند( گوسفند هاشان را ) موسی گفت چرا چنین می کنید و..... "
داستان را بارها خوانده ایم در همین داستان ساده و ظاهرا گژارشگرانه انبوهی بهره های دینی و اخلاقی و زیبایی شناختی تصویری نهفته است . تاکید بر حیای زنان در تصویر آمدن شرم آگین دختر حصرت شعیب به سوی موسی ، دوح مردسالارانه ظالم به زنان در برخورد خودخواهانه شبانان مرد ، حس عاطفی یکی از وختران بهدقوی بودن و امانت داری موسی تقوای موسی در راه رفتن با دو دختر قطع طی فاصله از صحنه آب دادن تا رسیدن به حضرت شعیب که خود از نگاه دینی ، کاری اخلاقی است وتاثیر نگرش دینی در ساختار روایت و کات ها را ضمنا باز می گوید . و....
☆☆☆☆☆
بیان تصویری قرِآن ، حکم استعارات منفرد را ندارد بلکه ، یک بیان تصویری متنی است . و تصویر در اینجا تعریفی متفاوت با ا ب ارسطویی یا مدرن دارد . گرچه بلاغت و بدایع و صنایع مدرن به تصویر متنی و در هم بافته در سراسر یک داستان توجه داشته و دستاورد های نویی را در روایت به سبک سیال ذهن یا گفتگوی درونی سبب گشته اما به نظرمن سبک روایی متنی و در هم بافته فرآن عظیم ، اعظم است و تصویر در بافت فصل یا بکاپیرود از یک داستان غیر خطی که خود ساختاری نو در قصص قرآنی است با عناصر فاصله گذارانه تصویر اپیرودیک تازه ای می سارد . این فاثله گذاری گاه قطع داستان و ببان حکمت و یا هدایت حباتی و یا رهنمود زییتن است و یا اساسا رها کردن باز قصه تا در سوره ای دیگر آن را دنبال کند .نکته جذاب آن است که تصویر ساخته شده در آن قطعه و عناصر فرمی آن در قطعه بعد با همان عناصر ادامه می یابد . این ساختار را توصبح خواهم داد. اما آنچه بدرد حاتمی کیا می خورد تا متنی نفیس و چند لایه بیافریند همبن فرم تصویر متنی جدا از تصاویر و استعارات موجود مفردات هر ثحنه و سکانس است .
☆☆☆☆☆
در بلاغت سنتی تحت تاًثیر بلاغت یونان تصویر متشخص قرآنی ندیده گرفته شد و در میان گذشتگان چرجانی و تاحدی جاحظ به آن وجه بافتی تصویر قرآنی اشاره کردند و سپس فراموش شد و در دوران مدرن و عصر جدید هم درک از تصویر مدرن شایع شد که باز توجه به ابداع عالی قرآنی نادیده گرفته شد . مدرن های مقلد در ایران و جهان اسلام چنان غرق تبعبت از غرب گشتند که حتی فرصت تحقیق مبتکرانه و مستقل در باره انکشاف تصویر متنی در قرآن و ویژگی های آن را به خود ندادند . این عبدالسلام احمد راغب بود که برای اولین بار توجهات محققان ادب را به این گنجینه جلب کرد . متاسفانه در ایران سینماگران مسلمان چنان دچار از خودبیگانگی وپیروی ار پیش پا افتاده تربن دستامد های غرب و سینمای هالیوود و قوانین دراماتیراسیون آمریکایی شده اند که جز فردید و آوینی و مدد پور و یکی دو تن دیگر بقیه سینماگران و منتقدان حتی ذهناواجاره رهایی از ابن بردگی و بت پرستی و تقلید را به خود نداده و آن را کفر اعظم دانسته چه رسد به عمل مبتکرانه و تاُمل بر قرآن و کاربرد آن در کار خود. در حالیکه سینماگر غرب حتی در آثار عامه پسند و ماندگارشان جدا از ژرف ساخت های یهودی تفکر ، به تعمیق عالی زیبایی شناسی یونانهمت گمارده و با زیر بنای فلسفه مدرن ادراک مثالی افلاطونی و پوئیتیک ارسطویی را نو کرده و فهم ژرفی ار تصویر سازی بنا به دو شالوده فکر ایده الیستی یا پوزیتیویستی و پراگماتییتی بدست آورده و هنر محکمی ار یکسو و مینیمالیستی دا ار یوی دیگر و تصویر ساختارگرایانه از بک سو و ساختار زدایانه از سوی دیگر و تصویر تادیلی و هرمنوتیکی مدرن از یک سو و تصویر ضد تاویل و استراکچرییتی و یا شالوده شکنانه را از سوی دیگر ابداع کردند و زبان و ببان آثار ماندگار مثل پدر خوانده و ماتربکس و گاو خشمگین را در ژانرهای مختلف و ....صد ها کار پولساز را تعالی بخشیدند در اینجا رکو و تقلید مهمترین کار فیلمیاز مسلمان شد و ذخیره بزرگ نجربه نو و ابداع میتقل تصویر در قرآن را وانهاد و عرصه را به سینمای ضد دبنی غربگرا و ضد انقلاب یپرد که در آًثاری چون درباره الی و یک جدایی و برادران لیلا و کارهای رسول اوف و دیگران از مدل تصویر پردازی مدرن و لایه مردازی سیاه و وانمودگی تبلیغ الحاد و استقلال و وابستگی به سود گیم شیطان بزرگ و اسراییل سود جوبند .
☆☆☆☆☆
بببنبم تصویر متنی در قرآن که حاتمی کیا جا داشت در فیلمش از آن سود جوید، جه پیشنهادهای متعال در خود نهفته دارد ..
صفحه ۱۱۱ اثر عبدالسلام نکته ای را در باره تصویر بافتی گوشزد می کند که به درد بحث ما در خصوص تصویر متنی و امکان از دست رفته در فیلم موسی کلیم الله حاتمی کیا می خورد و از آن استفاده نشد : روشن شد که بلاغت سنتی ، بلاغتی جزیی_صوری است و از جمله ( در زبان فیلم بخوان سکانس) فراتر نرفتهو به بافت کلی متن نمی رسد. ....تصویر از نظر آنان حاصل نگرشی به زندگی نیست......حای آنان که در باب اعجاز قرآن کتاب نوشته اند همچنان تحت تاثیر بلاغت سنتی بوده اند( که خود تحت تاثیر بلاغت یونان باستان بود ) و در درون شواهد قرآنی خاصی قلم زده اند و برای بیان زیبایی و اعجاز بر جنبه های مفرد و جزیی تاُکید می نمودند.به استثناءجرجانی که کوشید از این جدچوب جزیی خارج شود و تصویر را به بافت مرتبط سازد .جرجانی تقریبا موفق می بود اگر مسایل عقلانی و مسئله لفظ و معنا که اورا به خود مشغول کرده بود در کار نبود .. هرچند او کوشید آن را از دیالکتیک لفظ و معنا به نظریه جدیدی بکشاند که هردو را باهم دربر گیرد .....
در دوران جدید که نظریه و مفهوم تصویر توسعه پیدا کرد ، می بینیم که باز متفکران غربگرا ، همان طور که پیشتر گفتم نظریه قرآنی را که منبعث از عمل تصویرگری قرآن مجید بود کنار نهادند و بجای یونانی گری بلاغت سنتی ، به مدرن سازی و غربی سازی تصویر گری دربلاغت جدید تن دادند .
☆☆☆☆☆☆
دکتر احمد راغب در فصل کارکردهای نزدیک تصویر هنری در قرآن ص۱۸۸_۱۸۹ با ارجاع به سوره آل عمران آیات ۱۲۰_۱۱۸ می نویسد: ملاحظه می شود که تصویر به ترسیم صحنه هایی می پردازد که دارای چند صحنه است .. صحنه ریا و نفاق دشمنان در در هنگام روبرو شدن با مسلمانان .و صحنه ای که منهانی با یکدیگر خلوت می نمایند، تصویری حسی و گویا آن را ترسیم می نماید از شدت خشم برشما سرانگشتان شان را می گزند صحنه سوم به خشم شان می پردازد اگر به شما نیکی برسد خشمگین می شوند و اگر به شما مصیبتی رسد خوشحال می گردند. احمد بن منیر در حاشیه کشّاف در تفکیک بین تصویر نیکی به کلمه مسّ در آیه و و بدیربه کلمه اصابت می گوید مسّ از اصابت حیث قدرت مانایی پائین تر است یعنی دشمنان از کمترین نیکی به مسلمانانرسد خشمگین می شوند هرچند که ماندگار نباشد. و برعکس ....
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان